۱- نظریهی مرکانتیلیسم (سوداگری)
اولین نظریهای که در اواسط قرن هفدهم و در انگلستان در مورد تجارت بینالملل ارائه شده، نظریهی سوداگری نام دارد. این نظریه که به نام مرکانتیلیسم شهرت یافت، ذخایر طلا و نقره را به عنوان پایه ثروت ملی و عاملی تعیینکننده در برقراری مبادلات خارجی کشورها میدانست. این نظریه سیاست تشویق صادرات و کاهش واردات و در نهایت افزایش تراز تجاری کشورها را مورد تأکید قرار داده است. نظریهپردازان معتقد بودند که هر کشوری باید کوشش کند تا بیشتر صادر نماید و کمتر وارد نماید تا در نهایت به مازاد تراز بازرگانی دست یابد. از آنجائی که وسیله پرداخت بین المللی طلا یا نقره بود، بنابراین مازاد تراز تجاری کشور به افزایش ذخایر فلزات قیمتی از جمله طلا و نقره میانجامید که به نوبه خود موجب افزایش ثروت ملی و تقویت جایگاه اقتصادی کشور در عرصه جهانی میگردید. سوداگران از دخالت دولت در اقتصاد و تجارت خارجی در راستای کنترل واردات و افزایش مازاد تراز پرداختها پشتیبانی میکردند. آنها به بزرگ بودن حجم مبادلات خود اهمیت زیادی نمیدادند اما فزونی صادرات بر واردات همواره مورد توجه آنان بوده است. در همین راستا با برقراری محدودیتهای وارداتی مانند تعرفه گمرکی و غیره و حمایت از صادرکنندگان موافق بودند.
پس از پیدایش مکتب کلاسیک اقتصاددانها به بحث در مورد نقاط ضعف نظریهی مرکانتیلیسم پرداختند. مدیریت بازرگانی بین الملل چیست؟...
ادامه مطلبما را در سایت مدیریت بازرگانی بین الملل چیست؟ دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mbm-it96 بازدید : 209 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 0:42